خلاصه کتاب
در صحنهای پرتنش، گلبهار خانزاده، زنی با قدرت و وقار، آماده ازدواج با فرهاد است. اما آتشسوزی مزارع همسایه توسط تودهایها، که خواهرش نیز در میانشان است، همهچیز را تغییر میدهد. فرخ، پسر کینهدار خان همسایه، وارد میدان میشود و داستان تازهای آغاز میگردد.